گاهی اوقات ......

خيال نكن نباشي بدون تو ميميرم گفته بودم عاشقم ؟ خوب ......حرفمو پس ميگيرم

۱۳۸۶-۰۳-۲۸

یه سفر کوتاه هم بعضی مواقع عالیه

میگم بعضی مواقع یه سفر هرچند کوتاه میتونه تاثیر زیادی روی روحیه آدم داشته باشه
چهار شنبه گذشته با هادی و نادر و سعید بعد از نهار رفتیم تا نجف آباد و برگشتیم
صبح شنبه یعنی همین پریروز هم همراه امین ساعت پنج صبح پاشدیم رفتیم اصفهان . گریبکس ماشینش ایراد داشت برا همین اول رفتیم تعمیرگاه تو شاهپور قدیم و تا ظهر علاف اون بودیم .به محض اینکه از شر اون تموم شدیم رفتیم به گردش . سی و سه پل و خواجو میدون امام و .... جای دیدنی توی اصفهان جا نزاشتیم که نگشته باشیم . آخر شب که چه عرض کنم سحر روز یکشنبه هم برگشتیم
خیلی برام لازم بود . هرچند کوتاه ولی خیلی مفید بود
اصفهان دنبال آدرس آموزشگاه خانم شیخ صادقی گشتیم که پیدا نکردیم . تو کلوب براش پیغام گذاشتم اومدیم نبودین

mohamad.sh.sadeghi

۱۳۸۶-۰۳-۲۳

به به چه عجب داش محمد از این ورا ؟

از شب عید تا الان حدود سه ماهی هست که حس نوشتن رو نداشتم . امشب بعد از مدتها خواستم حال و روزم رو یاد داشت کنم شاید تو آینده اگه نگاهی بهش انداختم افسوس این زمان رو خوردم یا شاید خوشحال هم بشم که از این وضعیت بیرون اومدم
چند روزی هست که معدن نمیرم . همش هم علتش یه بادمجون دور قابچین به اسم رمضون جمشیدیه که باعث شد با صاحب کارم حرفم بشه و قهر کنم و همراه دوتا از کارگرای معدن اونجا رو ترک کنیم . امشب خونه تورج بودم همراه امین . اونجوری که اون میگفت اونهم رفتنیه . به هر حال قراره امین صحبت کنه برم تو شرکتشون مشغول بکار بشم . چند روزه دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم
امروز دانشگاه بودم با مهندس سعید و نادر خوش گذشت . بعد از مدتها کلی خندیدیم
روزگار همینطور به سرعت سپری میشه
وام صندوق مهر رضا رو هم که قبل از عید مدارکش رو ارسال کردم هنوز به حسابم نریختن
کاش زودتر وام رو به حسابم بریزن تا سر از کارهام دربیارم
خوب دیگه واسه امشب هم بسه بعد از یه مدت این همه تایپ کنم یه جوریم میشه
mohamad.sh.sadeghi

عشق یعنی این

اگر میدانی در این جهان کسی هست
که با دیدنش رنگ رخسارت تغییر میکند
و صدای قلبت آبرویت را به تاراج میبرد
مهم نیست که او مال تو باشد ,
مهم اینست که فقط باشد
زندگی کند , لذت ببرد و نفس بکشد

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

ای صمیمی ای دوست
گاه بیگاه لب پنجره خاطره ام می آئی

ای قدیمی ای خوب

تو مرا یاد کنی یا نکنی ,
من به یادت هستم

آرزویم همه سرسبزی توست
دایم از خنده لبانت لبریز
mohamad.sh.sadeghi