گاهی اوقات ......

خيال نكن نباشي بدون تو ميميرم گفته بودم عاشقم ؟ خوب ......حرفمو پس ميگيرم

۱۳۸۵-۱۰-۲۰

چه عجب

سلام سلام
تقريبا يك ماهي ميشه كه چيزي ننوشتم تو وبلاگم . چندتا علت داشته كه مهمترينشون حوصله بوده . راستش رو بخوايد مدتيه حوصله هيچي رو ندارم .
دليل ديگرشم وقته . نوشتن وبلاگ وقت و حوصله ميخواد . وقتي كه ماوقتش رو داشتيم حوصله نبوده و وقتي كه دل و دماغ اين كارو داشتيم وقتش نبوده . گاهي اوقات هم پيش اومده كه اين دو شرايط جور بوده ولي مخمون كار نميكرده كه چي بنويسيم .
امشب قصد كردم و شروع كردم به نوشتن كه بي علت هم نبود . اگه تا آخر مطلب بري ميفهمي .
بعد از انتخابات شوراي شهر يكي دوروزي بروجرد بودم تا پلاكهاي موتور رو گرفتم تا از توقيف درش بيارم .
از شيشم همين ماه هم دل از مغازه کندم و رفتم معدن . ديگه ازمغازه داري حالم به هم ميخورد . من كه اينقدر كنجكاو و پر
انرژي هستم حيفم ميومد شبانه روز بشينم تو يه مغازه و نتونم از جام جوم بخورم
به همين خاطر تا بهم پيشنهاد كار شد قبول كردم تا از بند مغازه بيام بيرون . مغازه رو سپردم بع داداش كوچيكم و خودم رفتم معدن سنگ . هم سرپرستی معدنه هم يه دستگاه پيشرفته سنگ كوبيه كه با علايق كاري منم جور در مياد . هم توش نو آوريه و هم كامپيوتر كه عشق منه
الان دوهفته بيشتره كه صبح ساعت 6:45 ميرم و عصري ساعت 5:30 برميگردم .
از طرف آقا بهرامی هم كارهاي دفتريش و اختیارات تام به من سپرده شده.خودش که هیچوقت معدن نیست يعني من همه کاره شدم .همزمان تو يكجا دوتا شغل دارم . با اين حساب حقوق خیلی خوبي هم ميگيرم .خدا رو چه دیدی شاید این کار مارو شیفته کرد و کلا سرمایه گذاریمون رو آوردیم تو این کارو مغازه و مغازه داری رو تعطیلش کردیم .؟ .
شبها هم كه به لطف اكنت مجاني اينترنت میتونیم راحت و با سرعت بالا کانکت بشیم و سرگرم کنیم خودمون رو .
واما دليل آپديت امشب من .
ميخوام ....هيچي . فعلا نميگم تا به موقع خودش
پس فعلا باي
mohamad.sh.sadeghi