گاهی اوقات ......

خيال نكن نباشي بدون تو ميميرم گفته بودم عاشقم ؟ خوب ......حرفمو پس ميگيرم

۱۳۸۶-۰۷-۱۷

تا يار كه را خواهد و ميلش به كه باشد


امشب چه زد حالي خورديم . يعني تا فردا شب چي ميشه ؟ خدا ميدونه و بس
چند شب پيش تو مراسم احيا شب قدر خواهرم يه دختر نجيب و خوب ديده بود و پا شدن با مادرم رفتن خواستگاري . اونها بعد از يه سري تحقيقات امروز زنگ زدن كه شب پسرتون بياد با دخترمون صحبت كنن تا ببينيم قسمت چي ميشه
عصري زد حال زدن و تلفني اعلام كردن شب مهمون دارن و مراسم رو به فردا شب موكول كردن
حالا تا فردا شب چه بر سر من مياد خدا ميدونه
ديگه از زندگي مجردي خسته شدم و دنبال يه هم زبون ميگردم . خدا كنه قسمت ما هم در خونه آقاي افشار باشه
mohamad.sh.sadeghi

نظرات:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< خانه