چهارشنبه لعنتی
امروز هم مثل دیروز خیلی حالگیر بود. بازم نتونستم صدای گلرخ رو بشنوم و به دیدن اون از راه دور و پشت پنجره بسنده کردم . ساعت چهار رفتم درود و برگشتم . امشب موفق شدم یک دستگاه 550 رو جیتگ کنم . یکم حالم اومد سرجاش ولی وقتی از گلرخ خبری نیست دیگه حالی واسه آدم نمیمونه
نظرات:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< خانه