گاهی اوقات ......

خيال نكن نباشي بدون تو ميميرم گفته بودم عاشقم ؟ خوب ......حرفمو پس ميگيرم

۱۳۸۵-۰۶-۲۱

يكهفته مثل برق گذشت

با سلام و عرض پوزش . چند روزي هست كه آپديت نكردم . چندتا دليل داشته كه دوتاي مهمش رو ميگم . يكي دوشب اكنت اينترنتم تموم شده بود ولي مهمترين دليلش نداشتن وقت بوده . از روزي كه ميرم دانشگاه صبح كه ميرم و عصري برميگردم ديگه شبا حال هيچ كاري رو ندارم
از سه شنبه اون هفته تا الان كه شب دوشنبست و فردا بازم سه شنبه مياد اتفاقات زيادي افتاده
حامد داداشم ميره كلاس فني و حرفه اي و صبح ها مغازه تعطيله . از فردا احتمالا نرم دانشگاه .دختر عموي گلرخ هم كه رفته مغازه محمد مشايخي مشغول شده البته با نظر مساعد من . چون محمد از من خواسته بود برم مغازش و ببينمش كه كدوم يكي از دختراي دهقانه و اگه من اوكي رو بدم بزاره مشغول شه كه منم موافقت كردم
لوازمي رو كه تلفني سفارش داده بودم رسيد. و مادر بردهاي رسيور رو كه براي تعمير فرستاده بودم توسط پست رسيد و يكيشون رو امروز عصري تحويل دادم
فردا چي پيش مياد خدا ميدون و بس

mohamad.sh.sadeghi

نظرات:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< خانه