آرشیو کامل پیغامهای یا هو مسنجر من و اون خدا بیامرز
g d (2006/06/28 12:13:29 PM): من ديگه هيچي نمي گم و در مورد تو هيچي نمي دونم؟
g d (2006/06/28 12:1g d (2006/06/27 09:54:44 AM): چند روز بهم مهلت بده تا همرو حاضرررکنم برات نمي خوام منت روم بذاري
g d (2006/06/27 09:56:53 AM): الون دو دفعه يادته همين کارو کردي ؟
g d (2006/06/27 09:57:34 AM): موقه اي که گفتم نمي گيرم براي همين روزا بود !
g d (2006/06/27 09:58:14 AM): سريع تا هر چيزي مي شه مي گي وسيله هامو بده منت بارم مي کني
g d (2006/06/27 10:01:31 AM): حالا خوبه اون بلوز رو نگرفته بودم الان خوب بود برم دربه در داخل مغازهها مثلشو بخرم برات؟
g d (2006/06/27 10:03:12 AM):
msh_gd (2006/06/27 10:06:06 AM): هيچ منتي روت ندارم . فقط ميخوام به کلي فراموشت کنم . گفتم که ازت ميگيرم جلوي خودت نابودشون ميکنم .
msh_gd (2006/06/27 10:07:44 AM): فقط هر چه زودتر . نميخوام طول بکشه . ميخوام بعد از سه سال نفس راحتي بکشم و افکارم رو به آيندم متمرکز کنم .
msh_gd (2006/06/27 10:08:40 AM): ما لحظه هارو ميگذرونيم تا به خوشبختي برسيم ولي افسوس که خوشبختي همان لحظه هايي بود که گذرونديم...
msh_gd (2006/06/27 10:09:19 AM): عشق همانند پروانه ايست كه اگر سفت بگيري له مي شود و اگر سست بگيري مي گريزد
msh_gd (2006/06/27 10:10:06 AM): اين دفعه ديگه فرق ميکنه . مثل اون دو بار نيست . ميگي نه ؟ امتحان کن
msh_gd (2006/06/27 10:10:37 AM):
msh_gd (2006/06/27 09:12:27 PM): فقط اينو بگم زياد نميتونم صبر کنم . هرچه زود تر بهتر 4:04 PM): g d (2006/06/26 09:31:21 AM): من نه باکسي هستم و نه به کسي فکر مي کنم اين از اين که راحت بشي ؟
g d (2006/06/26 09:31:51 AM): پشيموني ديگه برايمن مفهومي نداره
g d (2006/06/26 09:32:43 AM): تمام اون چيزهايي که تو به من دادي همرو از قبل انداخته بودم دور چ.ن نمي تونستم نگداريشون کنم ؟
g d (2006/06/26 09:34:51 AM): برات ما سفم چون جونت به اونا بسته! مگه نيست.
g d (2006/06/26 09:35:30 AM): حوسله توتنها را نه حوسله هيچ کس حتي تو؟
g d (2006/06/26 09:36:31 AM): منم ترو شناختم مي دوني چطوري از طريق منت گذاشتن روي من و کارهايي که مي کني و حرف هايي که داخل وبلاگ زده بودي ؟
g d (2006/06/26 09:37:20 AM): جواب تو تنها رو ندادم بلکه جواب همه رواميد وارم خوشبخت بشي. همينو بس
g d (2006/06/26 09:40:20 AM): خودم مو دلم مي گن + حس ششمم
msh_gd (2006/06/26 03:19:58 PM): به هر حال . 24 ساعت گذشت . حالا ميبينيم
msh_gd (2006/06/26 03:20:10 PM): آره جونم به اونا بستست .
msh_gd (2006/06/26 03:20:37 PM): نميخوام پيش تو باشن . از تو ميگيرم جلوي چشمات ميندازم دور.
msh_gd (2006/06/26 03:20:55 PM): نميخوام بعدا ريشخندم کني و بگي بيچاره چه کارها برام ميکرد
msh_gd (2006/06/25 09:27:08 PM): حالا که خودت خواستي اينطور بشه . چون نه ديگه حرفهام برات اهميت داشتن و نه حوصلمو داشتي . منم رازي به زحمت شما نبودم و تمومش ميکنم(2006/06/22
12:41:24 AM): مگه قرار نبود امشب بيدار بموني و کار تايپت رو تموم کني ؟ساعت 11:30 اومدم خواب تشريف داشتي .
msh_gd (2006/06/22 12:42:17 AM): راستي احتمالا جمعه با بچه ها بريم بيرون .هنوز قطعي نشده ولي بهت بگم اگه رفتيم در جريان باشي
msh_gd (2006/06/22 12:48:07 AM): بابت تلفنت هم ممنونم . دستت درد نکنه . ميبوسمت
g d (2006/06/22 09:47:01 AM): سلام
g d (2006/06/22 09:47:16 AM): حالت خوب که هست
g d (2006/06/22 09:47:59 AM): من ديگه حوصله ندارم که به من دستور بديد مي فهمي
g d (2006/06/22 09:48:56 AM): رو پشت بوم رعايت حال خودمو مي کنم آقا زياد به خودت نگير
g d (2006/06/22 09:49:28 AM): از حرف اون روزت خيلي خيلي ناراحت شدم هنوز هم يادم نرفته
g d (2006/06/22 09:49:51 AM): تو هيچ وقت مثل من نيستي
g d (2006/06/22 09:50:09 AM): هنوز خودم دل رهم ترم
g d (2006/06/22 09:50:59 AM): ديشب قرار بود که کار تايپ را تمام کنم ولي اينقدر سرم درد مي کرد که نتونستم ؟
g d (2006/06/22 09:51:30 AM): براي اينکه 50 درص را تو خراب کرده بودي و بقيه اش را فاميل
g d (2006/06/22 09:51:44 AM): ميدوني که صبرم زياده
g d (2006/06/22 09:52:12 AM): من ديشب با لا بودم که رفتي خونه ديدمت
g d (2006/06/22 09:52:26 AM):
g d (2006/06/22 09:53:12 AM): تو کارت که هميشه بري بيرون جمعه هم روش
g d (2006/06/22 09:53:21 AM): مشکلي نيست ؟
g d (2006/06/22 09:54:17 AM): براي تلفن هميشه که من زنگ مي زنم اشکالي نداره
g d (2006/06/22 09:55:24 AM): ظهر شايد دور بيام زود برو نهار تو بخور
g d (2006/06/22 09:55:42 AM): زياد نگران نباش فکرم نکن چون ميدوني!
g d (2006/06/22 09:55:48 AM): لاغر مي شي
g d (2006/06/22 09:56:34 AM): ديگه کار دارم کار تايپ رو تمام نکردم تا غروب بايد انجام بدم
g d (2006/06/22 09:56:48 AM):
g d (2006/06/22 09:57:08 AM): دوستت ........................
g d (2006/06/22 09:57:15 AM):
msh_gd (2006/06/22 12:24:37 PM): سلام . گلرخ نميدونم چرا احساس ميکنم رفتارت يکجور ديگه شده ؟ خيلي نسبت به قبل تغيير کردي . نميدونم چرا ؟
msh_gd (2006/06/22 12:25:31 PM): خواهش ميکنم بگو چي شده ؟ چطور من 50% اعصابتو خراب کردم ؟
msh_gd (2006/06/22 12:26:29 PM): خيلي برام سواله بدونم چي شده . چرا بعضي سوالاتم رو سربالا جواب ميدي؟
msh_gd (2006/06/22 12:26:58 PM): چرا؟چرا؟چرا؟
msh_gd (2006/06/22 12:27:51 PM): خيلي خيلي برام مهمه . من تو شرايط روحي خاصي هستم . منتظرم درست جوابمو بدي
msh_gd (2006/06/22 12:31:54 PM): در ضمن من به شما دستوري ندادم . فقط خواهش کردم . چون مسئله اي هستش که به هر دوتاي ما مربوط ميشه . حالا شما ميخوائيد اسمشو دستور بزار و لي من خواهش کرده بودم که خوب جوابمو دادي . خواهش من هيچ ارزشي پيش تو نداشته و تو کار خودتو کردي . يعني من ................... هيچي ديگه .
msh_gd (2006/06/22 12:31:59 PM):
msh_gd (2006/06/22 02:16:16 PM):
msh_gd (2006/06/22 02:17:46 PM): msh_gd (2006/06/21 12:36:16 AM): http://www.geocities.com/ahuray_mazdaa/entezar.html
g d (2006/06/21 11:15:26 AM): ببخشيد تنونستم جواب بدم
msh_gd (2006/06/21 09:27:48 PM): طبق آخرين خبر شماعي زاده گفته در صورت رفتن علي دائي و ميرزاپور از تيم ملي حاضره گيتارشو بده اونا ببرن
g d (2006/06/21 09:29:22 PM): طبق آخرين خبر شماعي زاده گفته در صورت رفتن علي دائي و ميرزاپور از تيم ملي حاضره گيتارشو بده اونا ببرن
msh_gd (2006/06/21 09:30:38 PM): طبق آخرين خبر شماعي زاده گفته در صورت رفتن علي دائي و ميرزاپور از تيم ملي حاضره گيتارشو بده اونا ببرن
msh_gd (2006/06/21 09:31:53 PM): بابت اينکه وقتي رو پشت بوم ميري رعايت منو ميکني و حرفمو گوش دادي يک دنيا ممنونم
msh_gd (2006/06/21 09:32:16 PM): انشاالله بتونم جبران کنم
msh_gd (2006/06/21 09:33:57 PM): دلم برات يکذره شده . اينقذه دلم تنگ صداته که نگو
msh_gd (2006/06/21 09:34:09 PM): اگه تونستي
msh_gd (2006/06/21 09:34:23 PM): فعلا باي
msh_gd (2006/06/20 03:12:09 PM): سرگرمي ديگه جوابمونم نميدي
msh_gd (2006/06/20 03:12:35 PM): www.mshgd.blogsmsh_gd (2006/06/19 12:00:16 AM): رو پشت بوم خيلي تابلو بازي در مياري . از اين کارا ديگه نکن . امروز عصر يادته ؟ آخراش ديگه خيلي تابلو بود. مخصوصا وقتي با دختر عموهات ميوفتي
msh_gd (2006/06/19 12:01:03 AM): ساعت دوازده تو بودي پاي کامپيوتر نشسته بودي ؟ چراغها همه خاموش بود ولي مونيتور روشن بود . ؟
msh_gd (2006/06/19 12:02:01 AM): من روزي دوبار پيغامهاتو چک ميکنم . ظهر و شب . پس تا فردا ظهر ............. نه خداحافظي نميکنم . فقط ميگم به اميد ديدار
msh_gd (2006/06/19 12:02:53 AM): اخبار اعلام كرده: تا آخر اين ماه، تمام خرها رو بر ميگردونن قبرس! يه وقت خودتو لوس نكني بدون خداحافظي بري
msh_gd (2006/06/19 12:03:37 AM): اينم جواب جکهاي دختر عموت بود . تو به خودت نگيري
msh_gd (2006/06/19 12:28:20 AM): www.mshgd.blogspot.com
g d (2006/06/19 09:54:47 AM): اگه خيلي ناراحتت مي کنم ديگه نه الا ميام ونه پشت پنجره بلخره حوصلم سر نمي ره.
g d (2006/06/19 09:55:19 AM): بالا پشتبام ديگه نمي يام
g d (2006/06/19 09:55:26 AM):
g d (2006/06/19 09:56:55 AM): اصلا من جمعه مغازه نبودم که جواب آف هاي جناب عالي بدم
g d (2006/06/19 09:57:33 AM): تو چرا بدون اجازه منو نگاه مي کني
g d (2006/06/19 09:57:41 AM):
g d (2006/06/19 09:59:19 AM): ديگه لازم نکرده که تا ساعت 1:10 دقيقه نهار نخوري و منتظر من باشي فهميدي
g d (2006/06/19 10:09:52 AM): ما دسته جمعي همه ساعت 11:30 بالا بوديم و دوست داشتيم راحت باشيم نمي دونستم کسي يواشکي داره نگاه مون مي کنه ؟
g d (2006/06/19 10:12:15 AM): ديگه اينقدر مثل تو تابلو بازي در نيوردم که همه بفهمند آقا؟!
g d (2006/06/19 10:12:50 AM): فعلا !
msh_gd (2006/06/19 12:33:10 PM): دمت گرم . خوب جوابمو دادي . بيشتر از اين انتظار داشتم
msh_gd (2006/06/19 12:33:49 PM): باشه ديگه منتظرت نميمونم .
msh_gd (2006/06/19 12:34:32 PM): اگه من تابلوم . باشه . سعي ميکنم ديگه نباشم
pot.comg d (2006/06/18 10:33:34 AM): چرا جواب ندادي؟
g d (d (2006/06/18 11:56:53 AM): سلامممممممممممممم
g d (2006/06/18 11:58:51 AM): راستي جک ديروز حال داد بهت
g d (2006/06/18 12:00:32 PM): يک دفه يه لر نوار روضه مي ذاره خسته ميشه ميزنه آخرش ببينند نهار ميدهند يا نه
g d (2006/06/18 12:00:44 PM): خوب بيد
g d (2006/06/18 12:01:16 PM):
g d (2006/06/18 12:01:26 PM): بخند !
g d (2006/06/18 12:02:14 PM): الان ساعت 12:5 دقيقه است
g d (2006/06/18 12:02:29 PM): الان فکر کنم داخل مغازه باشي
g d (2006/06/18 12:02:40 PM): خسته ناشيد آقا
g d (2006/06/18 12:02:57 PM): ديگه کار دارم برممممممم
g d (2006/06/18 12:03:26 PM): شايد ساعت 1:30 خونه باشيم يا دير تر نديدمت ببخش
g d (2006/06/18 12:03:36 PM): خدانگهدار
g d (2006/06/18 12:03:42 PM):
msh_gd (2006/06/18 02:50:11 PM): سلام . اولا به اکرم بگو جکهاش تکراري و خيلي خيلي قديمي بود. بعدش من تابلو بازي در اوردم يا شما ؟ من روم
(2006/06/17 01:16:45 PM): ببخشيد نبودم زنگ زده بودي . فقط چند دقيقه دير رسيدم
msh_gd (2006/06/17 01:17:10 PM): تا ساعت يک منتظر برگشتنت بودم ولي .................................
g d (2006/06/17 05:00:29 PM): من و اکرم ساعت1:30
g d (2006/06/17 05:01:01 PM): رسيديم خونه نميدونم شايد 2:00 بود منو ببخش
g d (2006/06/17 05:01:43 PM): زنگ زدم از دستت ناراحت شودم چون دلم براي صدات تنگ شده بود !
g d (2006/06/17 05:01:57 PM): نمي بخشمت !
g d (2006/06/17 05:02:06 PM):
g d (2006/06/17 05:02:06 PM): خواهش کن ؟
msh_gd (2006/06/17 05:27:39 PM): تورو خدا ببخش .
msh_gd (2006/06/17 05:27:51 PM): ببين جان محمد ميبخشيم ؟
msh_gd (2006/06/17 05:28:07 PM): قربون اون حالا گفتنت .
msh_gd (2006/06/17 05:28:30 PM): الان بين دو نيمه فوتباله . بعد از بازي دوباره چک ميکنم .
msh_gd (2006/06/17 05:28:35 PM): ميبوسمت .
msh_gd (2006/06/17 05:28:45 PM): سفارشي
msh_gd (2006/06/17 06:24:13 PM): ايران نيمه دوم باخت ولي اصلا ناراحت نشدم . چون بين نيمه پيغام هاي تورو خوندم سرحال شدم .
g d (2006/06/17 06:38:35 PM): سلام چطوري ؟
g d (2006/06/17 06:51:11 PM): کجايي
g d (2006/06/17 06:52:05 PM): تسليت عرض ميکنم !
g d (2006/06/17 06:52:57 PM): بابت باخت فوتبال
g d (2006/06/17 06:55:11 PM): اکرم هم سلام مي رسونه ميگه کم تابلو بازي درار
g d (2006/06/17 06:55:18 PM):
g d (2006/06/17 06:58:22 PM): جک : يک دفعه يک نفر پيش گوشتي چهار سو مي کنه توي نافش مي چرخونش کونش مي افته و
g d (2006/06/17 06:58:52 PM): از طرف اکرم بود
نميشد مثل شما رفتار کنمmsh_gd (2006/06/16 12:33:13 AM): داشتم برات آف ميزاشتم که امين زنگ زد و بعدش اومد دنبالم و رفتيم ميدون آخر شهر . الان ساعت 12:30 که برگشتم خونه .
msh_gd (2006/06/16 12:34:09 AM): فردا ظهر منتظرت ميمونم تا ببينمت .اگه يکدفعه خداي ناکرده خواستي نيايي اين محل اطلاع بده تا چشم براه نمونم.
msh_gd (2006/06/16 12:35:02 AM): احتمالا فردا بعد از ظهر با منصور بريم بيرون . البته اگه شما اجازه بديد و خونه نباشيد . وگرنه کنسلش ميکنم
msh_gd (2006/06/16 12:36:03 AM): راستي که الان ياد چند شب پيش افتادم . يادش بخير عجب شبي بود . البته آخراش رو ميگم .
msh_gd (2006/06/16 12:37:34 AM): حالا به ياد اون شب چشماتو ببند و منو کنارت احساس کن که نشستم بغل دستت و نگات ميکنم و با تمام وجود يک بوسه از کنج لبات ميگيرم
msh_gd (2006/06/16 12:38:51 AM): اين پيغامها رو از پائين به بالا بخون . يعني اولين پيغام اوني هست که پائين ترينه .
msh_gd (2006/06/16 12:34:17 PM): سلام . تا ساعت 12:30 موندم مغازه ولي خبري از تو نشد و با حالي گرفته اومدم خونه . چون بابات اينا رفتن بيرون ميدونم خونه خودتون نمي اي . آف هم که نزاشتي . پس امروز صبح کجا بودي ؟
msh_gd (2006/06/16 04:44:14 PM): الان ساعت 4:45 بعد از ظهره . براي سومين بار وصل شدم ولي بازم خبري از تو نبود. دلم خيلي برات تنگ شده . نميدونم چيکارش کنم ؟
msh_gd (2006/06/16 04:44:32 PM): دلم برات اينقده شده . ميبيني ؟
msh_gd (2006/06/16 09:03:23 PM): بالاخره اومدي خونه . از بس منتظر مونده بودم خسته شده بودم برا همين عصري زود رفتم خونه . البته مستقيم رفتم رو پشت بوم و حسابي نگات کردم و سر حال اومدم
msh_gd (2006/06/16 10:18:26 PM): جمعه شب کجا رفتيد؟ برام خيلي مهمه . اگه رفتي وبلاگ رو خوندي ميفهمي چرا
g d (2006/06/15 12:21:33 PM): سلام چطوري؟
g d (2006/06/15 12:21:52 PM): من الان مغازه هستم
g d (2006/06/15 12:22:55 PM): ببخشيد که نتونستم ببينمت
g d (2006/06/15 12:23:25 PM): ساعت : 1230است
g d (2006/06/15 12:23:46 PM): پيغام تو خوندم
g d (2006/06/15 12:23:54 PM): چشم روي چشم .
g d (2006/06/15 12:27:14 PM): راستي اصلا حوصله ندارم
g d (2006/06/15 12:28:42 PM): دوستت دارم
g d (2006/06/15 12:30:05 PM): اميدوارم که توهم منو؟
msh_gd (2006/06/15 12:32:19 PM): سلام
msh_gd (2006/06/15 12:33:01 PM): بابا سلام کرديم
msh_gd (2006/06/15 12:34:05 PM): علووووووووووووووووووووو
msh_gd (2006/06/15 12:35:05 PM): هنوز هستي ؟
msh_gd (2006/06/15 12:35:25 PM): الان ساعت 12:35 دقيقست
msh_gd (2006/06/15 12:36:03 PM): چراغ کنار آيديت که آن لاينه . ببينم هنوز هستي يا نه ؟
msh_gd (2006/06/15 12:39:44 PM): گلرخ چيکار ميکني ؟
msh_gd (2006/06/15 12:40:15 PM): هنوز آن لايني يا اينکه فراموش کردي مسنجر رو ببندي ؟
msh_gd (2006/06/15 12:40:58 PM):
g d (2006/06/15 01:10:57 PM): محمد هر کاري ميکنم نمي تونم وارد سايت شم ؟
g d (2006/06/15 01:11:40 PM): الان فکر کنم خونه رفته باشي !
g d (2006/06/15 01:12:57 PM): دلم خيلي برات تنگ شده مي فهمي؟ فکر نکنم؟
g d (2006/06/15 01:13:46 PM): دوستتت ندارم
g d (2006/06/15 01:14:12 PM): از جملات معکوس به کار بردم مي دوني که .
g d (2006/06/15 01:15:59 PM): محمد .
g d (2006/06/15 01:16:14 PM): دوست دارم الان بگي چي؟
g d (2006/06/15 01:16:24 PM): جانم .
g d (2006/06/15 01:18:16 PM): از اون روزي که غروب زنگ زدم و قطع کردم اعصاب ندارم بازم مشکل هميشگي
g d (2006/06/15 01:18:34 PM): دوست دارم ديگه زندگي نکنم
g d (2006/06/15 01:18:57 PM): شايد تو هم به جاي من بودي شايد همين فکر رو بکني
g d (2006/06/15 01:19:07 PM): خيلي مي ترشم ؟
msh_gd (2006/06/15 01:22:17 PM): جانم . گل خانوم
msh_gd (2006/06/15 01:22:28 PM): من الان خونم
msh_gd (2006/06/15 01:22:50 PM): روي خط هستي ؟
msh_gd (2006/06/15 01:22:58 PM): اگه هستي جواب بده
msh_gd (2006/06/15 01:23:20 PM): عزيزم .من قربون خودت و اون اعصابت برم
msh_gd (2006/06/15 01:23:57 PM): اين فکرا چيه بسرت ميزنه ؟ ميخوام زندگي نکنم و اين چرت و پرتها ؟
msh_gd (2006/06/15 01:24:54 PM): هر موقع دلت گرفته بود يا اعصابت خراب بود به نحوي زنگ بزن تا صداتو بشنوم . هم اعصاب من مياد سر جاش هم از خودت
msh_gd (2006/06/15 01:25:02 PM): سلام
msh_gd (2006/06/15 01:26:39 PM): جريان چيه ؟ هي آن لاين و آف لاين ميشي ؟
msh_gd (2006/06/15 01:27:18 PM): سلام
msh_gd (2006/06/15 01:27:22 PM): خسته نباشي
g d (2006/06/15 01:27:43 PM): سلام چطوري؟
msh_gd (2006/06/15 01:27:56 PM): خوبم عزيزم . تو چطوري ؟
g d (2006/06/15 01:28:14 PM): تو هم خسته نباشي
msh_gd (2006/06/15 01:28:28 PM): خونه نرفتي ؟
msh_gd (2006/06/15 01:28:34 PM): نهار خوردي ؟
g d (2006/06/15 01:28:53 PM): حا لا هي سلام اهوال پرسي کن
g d (2006/06/15 01:29:27 PM): نه هنوز نرفتم قرار
g d (2006/06/15 01:29:37 PM): نهار نخوردم
msh_gd (2006/06/15 01:29:46 PM): چرا؟
g d (2006/06/15 01:30:22 PM): چون سرم شلوغه
msh_gd (2006/06/15 01:30:36 PM): هههههههههههههههههههههه خنديدم
msh_gd (2006/06/15 01:30:54 PM): با اين همه کا ر خسته نشي ؟
g d (2006/06/15 01:31:21 PM): مي دوني که اينقدر خسته ام که نگوووووووووووو
g d (2006/06/15 01:31:38 PM): محمد؟
msh_gd (2006/06/15 01:31:39 PM): خستگيت با چي در مياد ؟
msh_gd (2006/06/15 01:31:43 PM): جانم
msh_gd (2006/06/15 01:32:06 PM): جانم . بگو
g d (2006/06/15 01:32:21 PM): با همين که گفتي
msh_gd (2006/06/15 01:32:42 PM): خدائيش ؟
g d (2006/06/15 01:32:49 PM): جانم
g d (2006/06/15 01:33:03 PM): خدائشششششششششششش
msh_gd (2006/06/15 01:33:28 PM): پس بازم ميگم جانم . عزيز دل من
g d (2006/06/15 01:33:41 PM): محمد که رفتي خونه ؟
msh_gd (2006/06/15 01:33:47 PM): دوازده و نيم
msh_gd (2006/06/15 01:33:58 PM): اومدم يکبار آفها تو خوندم
msh_gd (2006/06/15 01:34:15 PM): هنوز فکر کنم آنلاين بودي . برات پي ام دادم جواب ندادي
g d (2006/06/15 01:34:44 PM): قطع شد ؟
msh_gd (2006/06/15 01:34:45 PM): از 12:30 به بعد پيغامي از من بدستت رسيد؟
g d (2006/06/15 01:35:04 PM): نه!
msh_gd (2006/06/15 01:35:15 PM): پس دوباره تايپ کنم
msh_gd (2006/06/15 01:35:48 PM): در پاسخ به آفهات . گفته بودي اعصابت خورده ؟ مشکلي نيست . ميخواي بيام ببينمت ؟
g d (2006/06/15 01:36:06 PM): نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
g d (2006/06/15 01:36:36 PM): الان مي آم خونه زحمت نکش خسته نشبي
g d (2006/06/15 01:36:52 PM):
msh_gd (2006/06/15 01:36:55 PM): اصلا زحمتي نيست . اگه ميخواي بگو ميام
g d (2006/06/15 01:37:25 PM): نه اکرم باهامه
msh_gd (2006/06/15 01:37:56 PM): پس اين يکي رو بيخيال . دوما گفته بودي احساس ميکني ميخواي زندگي نکني ؟
g d (2006/06/15 01:38:10 PM): دوستت دارم خدانگهدار
g d (2006/06/15 01:38:25 PM): الان نمي تونم چون کاردارم
msh_gd (2006/06/15 01:38:35 PM): باشه . مزاحمت نميشم
msh_gd (2006/06/15 02:01:50 PM): i love you . you in my hert for any time
msh_gd (2006/06/15 02:02:02 PM):
g d (2006/06/15 07:03:13 PM):
g d (2006/06/15 07:03:30 PM): سلام
g d (2006/06/15 07:04:18 PM): محمد من الان داخل مغازه هستم
g d (2006/06/15 07:04:28 PM): همش تو فکرمي
g d (2006/06/15 07:06:04 PM): ظهر چرا دير آمدي تا ساعت 3:50 دقيقه من همش چشمم به پنجره بود ؟
g d (2006/06/15 07:07:20 PM): ديگه کم کم داشتي اعصاب مو خط خطي مي کردي
g d (2006/06/15 07:07:49 PM):
g d (2006/06/15 07:08:32 PM): ظهر ساعت 1:50 دقيقه بود که آمدم
g d (2006/06/15 07:09:02 PM): فکر کردم الان درب مغارهاي ولي نه ،نبودي؟
g d (2006/06/15 07:10:42 PM): راستي ار پسر عموت چه خبر ؟ سميه گفته که تا يکشنبه بهش بگم مي دوني که مغزمو خورده؟
g d (2006/06/15 07:11:21 PM): ديگه کم کم ديگه مي آم دلم برات تنگ شده
g d (2006/06/15 07:12:02 PM): اگه اين دل من که اصلا تحمل دوري تورا نداره !
g d (2006/06/15 07:12:53 PM): يه چيزي به اين دل من بگو
g d (2006/06/15 07:30:37 PM): محمد به جان خودت خواستم بيام خاله نمي زاره مگه کارت دارند
g d (2006/06/15 07:31:21 PM): منظور اون مامان بزرگمه در مورد پسر خالم انگار که دوباره شروع شد
g d (2006/06/15 07:32:04 PM): من ببخش ؟ ترو خدا
g d (2006/06/15 07:33:12 PM): شب ميرم اونجا صبحم که مييام مغازه فردا ظهر ميبينمت
g d (2006/06/15 07:33:30 PM): خيليييييييييييييييييييييييييييييييي دوستت دارم
g d (2006/06/15 07:34:54 PM): خانگهدار بخشيدي که
g d (2006/06/15 07:35:06 PM): مي دونم که مي بخشيم نهههههههههههههه
g d g d (2006/06/15 07:35:59 PM): يه چيزي بگم
g d (2006/06/15 07:36:15 PM): باشه ميگم
g d (2006/06/15 07:36:23 PM): ها نهههههههههههههههههههههههه نميگم
g d (2006/06/15 07:36:41 PM): اينم براي تو آقا محمد
g d (g d (2006/06/15 07:37:17 PM): اينم که آخرشششششششششششششش
msh_gd (2006/06/15 10:12:12 PM): سلام جانم . خوبي ؟
msh_gd (2006/06/15 10:12:52 PM): اولا بابت آفهاي که ميزاري و مخصوصا تلفني که عصري زدي خيلي خيلي ممنونم .
msh_gd (2006/06/15 10:14:51 PM): بابت امروز ظهر هم معذرت ميخوام . براي اين نيومدم مغازه موقعي که برميگشتي که اولا دختر عموت همراهت بود . دوما گفتم اگه من ميومدم مغازه تو هم خسته بودي و استراحت نميکردي واسه همين منم موندم خونه و تا ساعت چهار نيومدم مغازه تا تو استراحت کني و خستگيت در بياد .
msh_gd (2006/06/15 10:15:32 PM): عصري هم که زنگ زدي هم زمان پنج يا شيش نفر از دوستان و مشتر ها داخل مغازه بودن و نميتونستم درست بات صحبت کنم .
msh_gd (2006/06/15 10:16:15 PM): در ضمن در مورد کار مامان بزرگتم هم خيلي کنجکاو شدم . حتما برام تايپ کن چي گفته و چه اتفاقاتي رخ داده .
msh_gd (2006/06/15 10:17:04 PM): از امروز روزي دو بار . يکبار ظهر و يکبار شب آف هارو چک ميکنم . اگه کاري داشتي که نتونستي زنگ بزني حتما آف بزار .
msh_gd (2006/06/15 10:17:57 PM): اگه بدوني چنقذه خوشحال ميشم وقتي از تو پي ام دريافت ميکنم حتما هميشه برام پيغام ميزاري
msh_gd (2006/06/15 10:18:44 PM): الان ساعت 10:20 شبه و فقط وصل شدم تا آفهاي تو رو چک کنم . و با جملات شيرينت حال کنم
msh_gd (2006/06/15 10:19:48 PM): گلرخ جان . به اندازه يکدنيا دوستت دارم . و با خيالت شادم
msh_gd (2006/06/14 12:30:27 AM): سلام عزيزم . منم دوستت دارم . خود تو بهتر از هر کس ديگه اينو ميدوني
msh_gd (2006/06/14 12:32:19 AM): رفتن تو به مغازه خالت اشکالي نداره . ولي شرط داره . اولا مثل اون دفعه نباشه که من ناراحت شدم . دوما بايد چيزي ياد بگيري . اگه فقط برا سرگرمي ميري نري بهتره . از فرصت استفاده کن و حسابي سرو ته کامپيوتر و اينترنت رو بريز به هم .
msh_gd (2006/06/14 12:32:44 AM): هر کجا مشکي داشتي ميتوني از خودم سوال کني . قول ميدم معلم خوبي برات باشم
msh_gd (2006/06/14 12:33:46 AM): در ضمن اونجا ميري ما رو فراموش نکني . قربانت . دوست دار تو . محمد
msh_gd (2006/06/14 12:36:43 AM): سوال امتحان تيز هوشان استان آذربايجان : «15 آبان چه روزي است؟» الف: 10 خرداد ب: 23 تير ج: آغاز سال 1386 د: هر سه مورد صحيح است
msh_gd (2006/06/14 10:51:13 PM): شادم چون در خيال تو تنها نشسته ام .
msh_gd (2006/06/13 12:48:19 AM): پسر كه بره خواستگاري ميگن: اومديم از باغچهتون گل بچينيم. دختر كه بره خواستگاري ميگن: اومديم شلنگ ببريم، گلمونو آب بديم
msh_gd (2006/06/13 01:04:37 AM):
msh_gd (2006/06/13 06:17:32 PM): مغازه خاله خوش ميگذره ؟
g d (2006/06/13 07:18:39 PM): الان ساعت 7:20 دقيقه است الان ميام عزيزم
g d (2006/06/13 07:18:57 PM): منم دوستت دارم کوچولو
g d (2006/06/13 07:20:01 PM): ياداشتا تو وقت نکردم بخونم
g d (2006/06/13 07:20:37 PM): راستي از فردا يا پس فردا ميام مغازه اميدوارم ناراحت نش
g d (2006/06/13 07:20:57 PM): خدانگهدار
g d (2006/06/13 07:21:30 PM):
g d (2006/06/13 07:21:40 PM): n,sjj nhvl
msh_gd (2006/06/12 12:19:37 AM): دوست دختر بچه مثبته براش بوسه ميفرسته، يارو جا خالي ميدهmsh_gd (2006/06/10 11:26:10 PM): بابت اينکه ديشب پا به پاي من تا سحر نشستي و بام درد دل کردي ممنونم
msh_gd (2006/06/10 11:26:35 PM): www.mshgd.blogspomsh_gd (2006/06/09 01:22:28 AM): شوهر به زن: سه تا حيوان وحشي که با «خ» شروع ميشه بگو! زن: خودت، خواهرت، خدابيامرز مادرتt.com
msh_gd (2006/06/08 09:43:42 PM): har2tamoon jahanami hastim to be jorme inke ghalbe mano dozdidi va man be khatere inke be jaye khoda toro parastidam _________________________*love*__*love*_____*love*___*love* ______________________*love*______*love*_*love*_______*love* _____________________*love*__________*love*___________*love* _____________________*love*__________________________*love* ______________________*love*________________________*love* _______________________*love*____???? ????? ????___ * love* _________________________*love*___________________*love* ___________________________*love*_______________*love* _____________________________*love*___________*love* _______________________________*love*_______*love*
g d (2006/05/28 08:03:58 PM): سلام چطوري؟
g d (2006/05/28 08:04:42 PM): الان مغازه خاله هستم مي دونم که نمي دوني
g d (2006/05/28 08:05:23 PM): دلم برات تنگ شده مي دوني که .
g d (2006/05/28 08:06:13 PM): دوستت دارم خيلي زياد
g d (2006/05/28 08:12:53 PM): هر کاري مي کنم نمي تونم به اون نوشته ها ت دست پيدا کنم چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
g d (2006/05/28 08:23:40 PM): پيدا کدم و خوندم بعد نبود اميدوام که هنوز ادامه داشته باشد دوستت دارم گلرخ جانت .
g d (2006/05/28 08:27:41 PM): دوباره مي گم دوستت دارم
g d (2006/05/28 08:27:46 PM): They said you were a great asset. . .I told them they were off by two letters.
msh_gd (2006/05/12 10:09:01 PM): ديروز عصر چه حالي داد . منظورم عصر پنجشنبه 21/2/85 وقتي از کلاس رياضي برگشتي و با هم قدم زديم
g d (2006/06/28 12:1g d (2006/06/27 09:54:44 AM): چند روز بهم مهلت بده تا همرو حاضرررکنم برات نمي خوام منت روم بذاري
g d (2006/06/27 09:56:53 AM): الون دو دفعه يادته همين کارو کردي ؟
g d (2006/06/27 09:57:34 AM): موقه اي که گفتم نمي گيرم براي همين روزا بود !
g d (2006/06/27 09:58:14 AM): سريع تا هر چيزي مي شه مي گي وسيله هامو بده منت بارم مي کني
g d (2006/06/27 10:01:31 AM): حالا خوبه اون بلوز رو نگرفته بودم الان خوب بود برم دربه در داخل مغازهها مثلشو بخرم برات؟
g d (2006/06/27 10:03:12 AM):
msh_gd (2006/06/27 10:06:06 AM): هيچ منتي روت ندارم . فقط ميخوام به کلي فراموشت کنم . گفتم که ازت ميگيرم جلوي خودت نابودشون ميکنم .
msh_gd (2006/06/27 10:07:44 AM): فقط هر چه زودتر . نميخوام طول بکشه . ميخوام بعد از سه سال نفس راحتي بکشم و افکارم رو به آيندم متمرکز کنم .
msh_gd (2006/06/27 10:08:40 AM): ما لحظه هارو ميگذرونيم تا به خوشبختي برسيم ولي افسوس که خوشبختي همان لحظه هايي بود که گذرونديم...
msh_gd (2006/06/27 10:09:19 AM): عشق همانند پروانه ايست كه اگر سفت بگيري له مي شود و اگر سست بگيري مي گريزد
msh_gd (2006/06/27 10:10:06 AM): اين دفعه ديگه فرق ميکنه . مثل اون دو بار نيست . ميگي نه ؟ امتحان کن
msh_gd (2006/06/27 10:10:37 AM):
msh_gd (2006/06/27 09:12:27 PM): فقط اينو بگم زياد نميتونم صبر کنم . هرچه زود تر بهتر 4:04 PM): g d (2006/06/26 09:31:21 AM): من نه باکسي هستم و نه به کسي فکر مي کنم اين از اين که راحت بشي ؟
g d (2006/06/26 09:31:51 AM): پشيموني ديگه برايمن مفهومي نداره
g d (2006/06/26 09:32:43 AM): تمام اون چيزهايي که تو به من دادي همرو از قبل انداخته بودم دور چ.ن نمي تونستم نگداريشون کنم ؟
g d (2006/06/26 09:34:51 AM): برات ما سفم چون جونت به اونا بسته! مگه نيست.
g d (2006/06/26 09:35:30 AM): حوسله توتنها را نه حوسله هيچ کس حتي تو؟
g d (2006/06/26 09:36:31 AM): منم ترو شناختم مي دوني چطوري از طريق منت گذاشتن روي من و کارهايي که مي کني و حرف هايي که داخل وبلاگ زده بودي ؟
g d (2006/06/26 09:37:20 AM): جواب تو تنها رو ندادم بلکه جواب همه رواميد وارم خوشبخت بشي. همينو بس
g d (2006/06/26 09:40:20 AM): خودم مو دلم مي گن + حس ششمم
msh_gd (2006/06/26 03:19:58 PM): به هر حال . 24 ساعت گذشت . حالا ميبينيم
msh_gd (2006/06/26 03:20:10 PM): آره جونم به اونا بستست .
msh_gd (2006/06/26 03:20:37 PM): نميخوام پيش تو باشن . از تو ميگيرم جلوي چشمات ميندازم دور.
msh_gd (2006/06/26 03:20:55 PM): نميخوام بعدا ريشخندم کني و بگي بيچاره چه کارها برام ميکرد
msh_gd (2006/06/25 09:27:08 PM): حالا که خودت خواستي اينطور بشه . چون نه ديگه حرفهام برات اهميت داشتن و نه حوصلمو داشتي . منم رازي به زحمت شما نبودم و تمومش ميکنم(2006/06/22
12:41:24 AM): مگه قرار نبود امشب بيدار بموني و کار تايپت رو تموم کني ؟ساعت 11:30 اومدم خواب تشريف داشتي .
msh_gd (2006/06/22 12:42:17 AM): راستي احتمالا جمعه با بچه ها بريم بيرون .هنوز قطعي نشده ولي بهت بگم اگه رفتيم در جريان باشي
msh_gd (2006/06/22 12:48:07 AM): بابت تلفنت هم ممنونم . دستت درد نکنه . ميبوسمت
g d (2006/06/22 09:47:01 AM): سلام
g d (2006/06/22 09:47:16 AM): حالت خوب که هست
g d (2006/06/22 09:47:59 AM): من ديگه حوصله ندارم که به من دستور بديد مي فهمي
g d (2006/06/22 09:48:56 AM): رو پشت بوم رعايت حال خودمو مي کنم آقا زياد به خودت نگير
g d (2006/06/22 09:49:28 AM): از حرف اون روزت خيلي خيلي ناراحت شدم هنوز هم يادم نرفته
g d (2006/06/22 09:49:51 AM): تو هيچ وقت مثل من نيستي
g d (2006/06/22 09:50:09 AM): هنوز خودم دل رهم ترم
g d (2006/06/22 09:50:59 AM): ديشب قرار بود که کار تايپ را تمام کنم ولي اينقدر سرم درد مي کرد که نتونستم ؟
g d (2006/06/22 09:51:30 AM): براي اينکه 50 درص را تو خراب کرده بودي و بقيه اش را فاميل
g d (2006/06/22 09:51:44 AM): ميدوني که صبرم زياده
g d (2006/06/22 09:52:12 AM): من ديشب با لا بودم که رفتي خونه ديدمت
g d (2006/06/22 09:52:26 AM):
g d (2006/06/22 09:53:12 AM): تو کارت که هميشه بري بيرون جمعه هم روش
g d (2006/06/22 09:53:21 AM): مشکلي نيست ؟
g d (2006/06/22 09:54:17 AM): براي تلفن هميشه که من زنگ مي زنم اشکالي نداره
g d (2006/06/22 09:55:24 AM): ظهر شايد دور بيام زود برو نهار تو بخور
g d (2006/06/22 09:55:42 AM): زياد نگران نباش فکرم نکن چون ميدوني!
g d (2006/06/22 09:55:48 AM): لاغر مي شي
g d (2006/06/22 09:56:34 AM): ديگه کار دارم کار تايپ رو تمام نکردم تا غروب بايد انجام بدم
g d (2006/06/22 09:56:48 AM):
g d (2006/06/22 09:57:08 AM): دوستت ........................
g d (2006/06/22 09:57:15 AM):
msh_gd (2006/06/22 12:24:37 PM): سلام . گلرخ نميدونم چرا احساس ميکنم رفتارت يکجور ديگه شده ؟ خيلي نسبت به قبل تغيير کردي . نميدونم چرا ؟
msh_gd (2006/06/22 12:25:31 PM): خواهش ميکنم بگو چي شده ؟ چطور من 50% اعصابتو خراب کردم ؟
msh_gd (2006/06/22 12:26:29 PM): خيلي برام سواله بدونم چي شده . چرا بعضي سوالاتم رو سربالا جواب ميدي؟
msh_gd (2006/06/22 12:26:58 PM): چرا؟چرا؟چرا؟
msh_gd (2006/06/22 12:27:51 PM): خيلي خيلي برام مهمه . من تو شرايط روحي خاصي هستم . منتظرم درست جوابمو بدي
msh_gd (2006/06/22 12:31:54 PM): در ضمن من به شما دستوري ندادم . فقط خواهش کردم . چون مسئله اي هستش که به هر دوتاي ما مربوط ميشه . حالا شما ميخوائيد اسمشو دستور بزار و لي من خواهش کرده بودم که خوب جوابمو دادي . خواهش من هيچ ارزشي پيش تو نداشته و تو کار خودتو کردي . يعني من ................... هيچي ديگه .
msh_gd (2006/06/22 12:31:59 PM):
msh_gd (2006/06/22 02:16:16 PM):
msh_gd (2006/06/22 02:17:46 PM): msh_gd (2006/06/21 12:36:16 AM): http://www.geocities.com/ahuray_mazdaa/entezar.html
g d (2006/06/21 11:15:26 AM): ببخشيد تنونستم جواب بدم
msh_gd (2006/06/21 09:27:48 PM): طبق آخرين خبر شماعي زاده گفته در صورت رفتن علي دائي و ميرزاپور از تيم ملي حاضره گيتارشو بده اونا ببرن
g d (2006/06/21 09:29:22 PM): طبق آخرين خبر شماعي زاده گفته در صورت رفتن علي دائي و ميرزاپور از تيم ملي حاضره گيتارشو بده اونا ببرن
msh_gd (2006/06/21 09:30:38 PM): طبق آخرين خبر شماعي زاده گفته در صورت رفتن علي دائي و ميرزاپور از تيم ملي حاضره گيتارشو بده اونا ببرن
msh_gd (2006/06/21 09:31:53 PM): بابت اينکه وقتي رو پشت بوم ميري رعايت منو ميکني و حرفمو گوش دادي يک دنيا ممنونم
msh_gd (2006/06/21 09:32:16 PM): انشاالله بتونم جبران کنم
msh_gd (2006/06/21 09:33:57 PM): دلم برات يکذره شده . اينقذه دلم تنگ صداته که نگو
msh_gd (2006/06/21 09:34:09 PM): اگه تونستي
msh_gd (2006/06/21 09:34:23 PM): فعلا باي
msh_gd (2006/06/20 03:12:09 PM): سرگرمي ديگه جوابمونم نميدي
msh_gd (2006/06/20 03:12:35 PM): www.mshgd.blogsmsh_gd (2006/06/19 12:00:16 AM): رو پشت بوم خيلي تابلو بازي در مياري . از اين کارا ديگه نکن . امروز عصر يادته ؟ آخراش ديگه خيلي تابلو بود. مخصوصا وقتي با دختر عموهات ميوفتي
msh_gd (2006/06/19 12:01:03 AM): ساعت دوازده تو بودي پاي کامپيوتر نشسته بودي ؟ چراغها همه خاموش بود ولي مونيتور روشن بود . ؟
msh_gd (2006/06/19 12:02:01 AM): من روزي دوبار پيغامهاتو چک ميکنم . ظهر و شب . پس تا فردا ظهر ............. نه خداحافظي نميکنم . فقط ميگم به اميد ديدار
msh_gd (2006/06/19 12:02:53 AM): اخبار اعلام كرده: تا آخر اين ماه، تمام خرها رو بر ميگردونن قبرس! يه وقت خودتو لوس نكني بدون خداحافظي بري
msh_gd (2006/06/19 12:03:37 AM): اينم جواب جکهاي دختر عموت بود . تو به خودت نگيري
msh_gd (2006/06/19 12:28:20 AM): www.mshgd.blogspot.com
g d (2006/06/19 09:54:47 AM): اگه خيلي ناراحتت مي کنم ديگه نه الا ميام ونه پشت پنجره بلخره حوصلم سر نمي ره.
g d (2006/06/19 09:55:19 AM): بالا پشتبام ديگه نمي يام
g d (2006/06/19 09:55:26 AM):
g d (2006/06/19 09:56:55 AM): اصلا من جمعه مغازه نبودم که جواب آف هاي جناب عالي بدم
g d (2006/06/19 09:57:33 AM): تو چرا بدون اجازه منو نگاه مي کني
g d (2006/06/19 09:57:41 AM):
g d (2006/06/19 09:59:19 AM): ديگه لازم نکرده که تا ساعت 1:10 دقيقه نهار نخوري و منتظر من باشي فهميدي
g d (2006/06/19 10:09:52 AM): ما دسته جمعي همه ساعت 11:30 بالا بوديم و دوست داشتيم راحت باشيم نمي دونستم کسي يواشکي داره نگاه مون مي کنه ؟
g d (2006/06/19 10:12:15 AM): ديگه اينقدر مثل تو تابلو بازي در نيوردم که همه بفهمند آقا؟!
g d (2006/06/19 10:12:50 AM): فعلا !
msh_gd (2006/06/19 12:33:10 PM): دمت گرم . خوب جوابمو دادي . بيشتر از اين انتظار داشتم
msh_gd (2006/06/19 12:33:49 PM): باشه ديگه منتظرت نميمونم .
msh_gd (2006/06/19 12:34:32 PM): اگه من تابلوم . باشه . سعي ميکنم ديگه نباشم
pot.comg d (2006/06/18 10:33:34 AM): چرا جواب ندادي؟
g d (d (2006/06/18 11:56:53 AM): سلامممممممممممممم
g d (2006/06/18 11:58:51 AM): راستي جک ديروز حال داد بهت
g d (2006/06/18 12:00:32 PM): يک دفه يه لر نوار روضه مي ذاره خسته ميشه ميزنه آخرش ببينند نهار ميدهند يا نه
g d (2006/06/18 12:00:44 PM): خوب بيد
g d (2006/06/18 12:01:16 PM):
g d (2006/06/18 12:01:26 PM): بخند !
g d (2006/06/18 12:02:14 PM): الان ساعت 12:5 دقيقه است
g d (2006/06/18 12:02:29 PM): الان فکر کنم داخل مغازه باشي
g d (2006/06/18 12:02:40 PM): خسته ناشيد آقا
g d (2006/06/18 12:02:57 PM): ديگه کار دارم برممممممم
g d (2006/06/18 12:03:26 PM): شايد ساعت 1:30 خونه باشيم يا دير تر نديدمت ببخش
g d (2006/06/18 12:03:36 PM): خدانگهدار
g d (2006/06/18 12:03:42 PM):
msh_gd (2006/06/18 02:50:11 PM): سلام . اولا به اکرم بگو جکهاش تکراري و خيلي خيلي قديمي بود. بعدش من تابلو بازي در اوردم يا شما ؟ من روم
(2006/06/17 01:16:45 PM): ببخشيد نبودم زنگ زده بودي . فقط چند دقيقه دير رسيدم
msh_gd (2006/06/17 01:17:10 PM): تا ساعت يک منتظر برگشتنت بودم ولي .................................
g d (2006/06/17 05:00:29 PM): من و اکرم ساعت1:30
g d (2006/06/17 05:01:01 PM): رسيديم خونه نميدونم شايد 2:00 بود منو ببخش
g d (2006/06/17 05:01:43 PM): زنگ زدم از دستت ناراحت شودم چون دلم براي صدات تنگ شده بود !
g d (2006/06/17 05:01:57 PM): نمي بخشمت !
g d (2006/06/17 05:02:06 PM):
g d (2006/06/17 05:02:06 PM): خواهش کن ؟
msh_gd (2006/06/17 05:27:39 PM): تورو خدا ببخش .
msh_gd (2006/06/17 05:27:51 PM): ببين جان محمد ميبخشيم ؟
msh_gd (2006/06/17 05:28:07 PM): قربون اون حالا گفتنت .
msh_gd (2006/06/17 05:28:30 PM): الان بين دو نيمه فوتباله . بعد از بازي دوباره چک ميکنم .
msh_gd (2006/06/17 05:28:35 PM): ميبوسمت .
msh_gd (2006/06/17 05:28:45 PM): سفارشي
msh_gd (2006/06/17 06:24:13 PM): ايران نيمه دوم باخت ولي اصلا ناراحت نشدم . چون بين نيمه پيغام هاي تورو خوندم سرحال شدم .
g d (2006/06/17 06:38:35 PM): سلام چطوري ؟
g d (2006/06/17 06:51:11 PM): کجايي
g d (2006/06/17 06:52:05 PM): تسليت عرض ميکنم !
g d (2006/06/17 06:52:57 PM): بابت باخت فوتبال
g d (2006/06/17 06:55:11 PM): اکرم هم سلام مي رسونه ميگه کم تابلو بازي درار
g d (2006/06/17 06:55:18 PM):
g d (2006/06/17 06:58:22 PM): جک : يک دفعه يک نفر پيش گوشتي چهار سو مي کنه توي نافش مي چرخونش کونش مي افته و
g d (2006/06/17 06:58:52 PM): از طرف اکرم بود
نميشد مثل شما رفتار کنمmsh_gd (2006/06/16 12:33:13 AM): داشتم برات آف ميزاشتم که امين زنگ زد و بعدش اومد دنبالم و رفتيم ميدون آخر شهر . الان ساعت 12:30 که برگشتم خونه .
msh_gd (2006/06/16 12:34:09 AM): فردا ظهر منتظرت ميمونم تا ببينمت .اگه يکدفعه خداي ناکرده خواستي نيايي اين محل اطلاع بده تا چشم براه نمونم.
msh_gd (2006/06/16 12:35:02 AM): احتمالا فردا بعد از ظهر با منصور بريم بيرون . البته اگه شما اجازه بديد و خونه نباشيد . وگرنه کنسلش ميکنم
msh_gd (2006/06/16 12:36:03 AM): راستي که الان ياد چند شب پيش افتادم . يادش بخير عجب شبي بود . البته آخراش رو ميگم .
msh_gd (2006/06/16 12:37:34 AM): حالا به ياد اون شب چشماتو ببند و منو کنارت احساس کن که نشستم بغل دستت و نگات ميکنم و با تمام وجود يک بوسه از کنج لبات ميگيرم
msh_gd (2006/06/16 12:38:51 AM): اين پيغامها رو از پائين به بالا بخون . يعني اولين پيغام اوني هست که پائين ترينه .
msh_gd (2006/06/16 12:34:17 PM): سلام . تا ساعت 12:30 موندم مغازه ولي خبري از تو نشد و با حالي گرفته اومدم خونه . چون بابات اينا رفتن بيرون ميدونم خونه خودتون نمي اي . آف هم که نزاشتي . پس امروز صبح کجا بودي ؟
msh_gd (2006/06/16 04:44:14 PM): الان ساعت 4:45 بعد از ظهره . براي سومين بار وصل شدم ولي بازم خبري از تو نبود. دلم خيلي برات تنگ شده . نميدونم چيکارش کنم ؟
msh_gd (2006/06/16 04:44:32 PM): دلم برات اينقده شده . ميبيني ؟
msh_gd (2006/06/16 09:03:23 PM): بالاخره اومدي خونه . از بس منتظر مونده بودم خسته شده بودم برا همين عصري زود رفتم خونه . البته مستقيم رفتم رو پشت بوم و حسابي نگات کردم و سر حال اومدم
msh_gd (2006/06/16 10:18:26 PM): جمعه شب کجا رفتيد؟ برام خيلي مهمه . اگه رفتي وبلاگ رو خوندي ميفهمي چرا
g d (2006/06/15 12:21:33 PM): سلام چطوري؟
g d (2006/06/15 12:21:52 PM): من الان مغازه هستم
g d (2006/06/15 12:22:55 PM): ببخشيد که نتونستم ببينمت
g d (2006/06/15 12:23:25 PM): ساعت : 1230است
g d (2006/06/15 12:23:46 PM): پيغام تو خوندم
g d (2006/06/15 12:23:54 PM): چشم روي چشم .
g d (2006/06/15 12:27:14 PM): راستي اصلا حوصله ندارم
g d (2006/06/15 12:28:42 PM): دوستت دارم
g d (2006/06/15 12:30:05 PM): اميدوارم که توهم منو؟
msh_gd (2006/06/15 12:32:19 PM): سلام
msh_gd (2006/06/15 12:33:01 PM): بابا سلام کرديم
msh_gd (2006/06/15 12:34:05 PM): علووووووووووووووووووووو
msh_gd (2006/06/15 12:35:05 PM): هنوز هستي ؟
msh_gd (2006/06/15 12:35:25 PM): الان ساعت 12:35 دقيقست
msh_gd (2006/06/15 12:36:03 PM): چراغ کنار آيديت که آن لاينه . ببينم هنوز هستي يا نه ؟
msh_gd (2006/06/15 12:39:44 PM): گلرخ چيکار ميکني ؟
msh_gd (2006/06/15 12:40:15 PM): هنوز آن لايني يا اينکه فراموش کردي مسنجر رو ببندي ؟
msh_gd (2006/06/15 12:40:58 PM):
g d (2006/06/15 01:10:57 PM): محمد هر کاري ميکنم نمي تونم وارد سايت شم ؟
g d (2006/06/15 01:11:40 PM): الان فکر کنم خونه رفته باشي !
g d (2006/06/15 01:12:57 PM): دلم خيلي برات تنگ شده مي فهمي؟ فکر نکنم؟
g d (2006/06/15 01:13:46 PM): دوستتت ندارم
g d (2006/06/15 01:14:12 PM): از جملات معکوس به کار بردم مي دوني که .
g d (2006/06/15 01:15:59 PM): محمد .
g d (2006/06/15 01:16:14 PM): دوست دارم الان بگي چي؟
g d (2006/06/15 01:16:24 PM): جانم .
g d (2006/06/15 01:18:16 PM): از اون روزي که غروب زنگ زدم و قطع کردم اعصاب ندارم بازم مشکل هميشگي
g d (2006/06/15 01:18:34 PM): دوست دارم ديگه زندگي نکنم
g d (2006/06/15 01:18:57 PM): شايد تو هم به جاي من بودي شايد همين فکر رو بکني
g d (2006/06/15 01:19:07 PM): خيلي مي ترشم ؟
msh_gd (2006/06/15 01:22:17 PM): جانم . گل خانوم
msh_gd (2006/06/15 01:22:28 PM): من الان خونم
msh_gd (2006/06/15 01:22:50 PM): روي خط هستي ؟
msh_gd (2006/06/15 01:22:58 PM): اگه هستي جواب بده
msh_gd (2006/06/15 01:23:20 PM): عزيزم .من قربون خودت و اون اعصابت برم
msh_gd (2006/06/15 01:23:57 PM): اين فکرا چيه بسرت ميزنه ؟ ميخوام زندگي نکنم و اين چرت و پرتها ؟
msh_gd (2006/06/15 01:24:54 PM): هر موقع دلت گرفته بود يا اعصابت خراب بود به نحوي زنگ بزن تا صداتو بشنوم . هم اعصاب من مياد سر جاش هم از خودت
msh_gd (2006/06/15 01:25:02 PM): سلام
msh_gd (2006/06/15 01:26:39 PM): جريان چيه ؟ هي آن لاين و آف لاين ميشي ؟
msh_gd (2006/06/15 01:27:18 PM): سلام
msh_gd (2006/06/15 01:27:22 PM): خسته نباشي
g d (2006/06/15 01:27:43 PM): سلام چطوري؟
msh_gd (2006/06/15 01:27:56 PM): خوبم عزيزم . تو چطوري ؟
g d (2006/06/15 01:28:14 PM): تو هم خسته نباشي
msh_gd (2006/06/15 01:28:28 PM): خونه نرفتي ؟
msh_gd (2006/06/15 01:28:34 PM): نهار خوردي ؟
g d (2006/06/15 01:28:53 PM): حا لا هي سلام اهوال پرسي کن
g d (2006/06/15 01:29:27 PM): نه هنوز نرفتم قرار
g d (2006/06/15 01:29:37 PM): نهار نخوردم
msh_gd (2006/06/15 01:29:46 PM): چرا؟
g d (2006/06/15 01:30:22 PM): چون سرم شلوغه
msh_gd (2006/06/15 01:30:36 PM): هههههههههههههههههههههه خنديدم
msh_gd (2006/06/15 01:30:54 PM): با اين همه کا ر خسته نشي ؟
g d (2006/06/15 01:31:21 PM): مي دوني که اينقدر خسته ام که نگوووووووووووو
g d (2006/06/15 01:31:38 PM): محمد؟
msh_gd (2006/06/15 01:31:39 PM): خستگيت با چي در مياد ؟
msh_gd (2006/06/15 01:31:43 PM): جانم
msh_gd (2006/06/15 01:32:06 PM): جانم . بگو
g d (2006/06/15 01:32:21 PM): با همين که گفتي
msh_gd (2006/06/15 01:32:42 PM): خدائيش ؟
g d (2006/06/15 01:32:49 PM): جانم
g d (2006/06/15 01:33:03 PM): خدائشششششششششششش
msh_gd (2006/06/15 01:33:28 PM): پس بازم ميگم جانم . عزيز دل من
g d (2006/06/15 01:33:41 PM): محمد که رفتي خونه ؟
msh_gd (2006/06/15 01:33:47 PM): دوازده و نيم
msh_gd (2006/06/15 01:33:58 PM): اومدم يکبار آفها تو خوندم
msh_gd (2006/06/15 01:34:15 PM): هنوز فکر کنم آنلاين بودي . برات پي ام دادم جواب ندادي
g d (2006/06/15 01:34:44 PM): قطع شد ؟
msh_gd (2006/06/15 01:34:45 PM): از 12:30 به بعد پيغامي از من بدستت رسيد؟
g d (2006/06/15 01:35:04 PM): نه!
msh_gd (2006/06/15 01:35:15 PM): پس دوباره تايپ کنم
msh_gd (2006/06/15 01:35:48 PM): در پاسخ به آفهات . گفته بودي اعصابت خورده ؟ مشکلي نيست . ميخواي بيام ببينمت ؟
g d (2006/06/15 01:36:06 PM): نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
g d (2006/06/15 01:36:36 PM): الان مي آم خونه زحمت نکش خسته نشبي
g d (2006/06/15 01:36:52 PM):
msh_gd (2006/06/15 01:36:55 PM): اصلا زحمتي نيست . اگه ميخواي بگو ميام
g d (2006/06/15 01:37:25 PM): نه اکرم باهامه
msh_gd (2006/06/15 01:37:56 PM): پس اين يکي رو بيخيال . دوما گفته بودي احساس ميکني ميخواي زندگي نکني ؟
g d (2006/06/15 01:38:10 PM): دوستت دارم خدانگهدار
g d (2006/06/15 01:38:25 PM): الان نمي تونم چون کاردارم
msh_gd (2006/06/15 01:38:35 PM): باشه . مزاحمت نميشم
msh_gd (2006/06/15 02:01:50 PM): i love you . you in my hert for any time
msh_gd (2006/06/15 02:02:02 PM):
g d (2006/06/15 07:03:13 PM):
g d (2006/06/15 07:03:30 PM): سلام
g d (2006/06/15 07:04:18 PM): محمد من الان داخل مغازه هستم
g d (2006/06/15 07:04:28 PM): همش تو فکرمي
g d (2006/06/15 07:06:04 PM): ظهر چرا دير آمدي تا ساعت 3:50 دقيقه من همش چشمم به پنجره بود ؟
g d (2006/06/15 07:07:20 PM): ديگه کم کم داشتي اعصاب مو خط خطي مي کردي
g d (2006/06/15 07:07:49 PM):
g d (2006/06/15 07:08:32 PM): ظهر ساعت 1:50 دقيقه بود که آمدم
g d (2006/06/15 07:09:02 PM): فکر کردم الان درب مغارهاي ولي نه ،نبودي؟
g d (2006/06/15 07:10:42 PM): راستي ار پسر عموت چه خبر ؟ سميه گفته که تا يکشنبه بهش بگم مي دوني که مغزمو خورده؟
g d (2006/06/15 07:11:21 PM): ديگه کم کم ديگه مي آم دلم برات تنگ شده
g d (2006/06/15 07:12:02 PM): اگه اين دل من که اصلا تحمل دوري تورا نداره !
g d (2006/06/15 07:12:53 PM): يه چيزي به اين دل من بگو
g d (2006/06/15 07:30:37 PM): محمد به جان خودت خواستم بيام خاله نمي زاره مگه کارت دارند
g d (2006/06/15 07:31:21 PM): منظور اون مامان بزرگمه در مورد پسر خالم انگار که دوباره شروع شد
g d (2006/06/15 07:32:04 PM): من ببخش ؟ ترو خدا
g d (2006/06/15 07:33:12 PM): شب ميرم اونجا صبحم که مييام مغازه فردا ظهر ميبينمت
g d (2006/06/15 07:33:30 PM): خيليييييييييييييييييييييييييييييييي دوستت دارم
g d (2006/06/15 07:34:54 PM): خانگهدار بخشيدي که
g d (2006/06/15 07:35:06 PM): مي دونم که مي بخشيم نهههههههههههههه
g d g d (2006/06/15 07:35:59 PM): يه چيزي بگم
g d (2006/06/15 07:36:15 PM): باشه ميگم
g d (2006/06/15 07:36:23 PM): ها نهههههههههههههههههههههههه نميگم
g d (2006/06/15 07:36:41 PM): اينم براي تو آقا محمد
g d (g d (2006/06/15 07:37:17 PM): اينم که آخرشششششششششششششش
msh_gd (2006/06/15 10:12:12 PM): سلام جانم . خوبي ؟
msh_gd (2006/06/15 10:12:52 PM): اولا بابت آفهاي که ميزاري و مخصوصا تلفني که عصري زدي خيلي خيلي ممنونم .
msh_gd (2006/06/15 10:14:51 PM): بابت امروز ظهر هم معذرت ميخوام . براي اين نيومدم مغازه موقعي که برميگشتي که اولا دختر عموت همراهت بود . دوما گفتم اگه من ميومدم مغازه تو هم خسته بودي و استراحت نميکردي واسه همين منم موندم خونه و تا ساعت چهار نيومدم مغازه تا تو استراحت کني و خستگيت در بياد .
msh_gd (2006/06/15 10:15:32 PM): عصري هم که زنگ زدي هم زمان پنج يا شيش نفر از دوستان و مشتر ها داخل مغازه بودن و نميتونستم درست بات صحبت کنم .
msh_gd (2006/06/15 10:16:15 PM): در ضمن در مورد کار مامان بزرگتم هم خيلي کنجکاو شدم . حتما برام تايپ کن چي گفته و چه اتفاقاتي رخ داده .
msh_gd (2006/06/15 10:17:04 PM): از امروز روزي دو بار . يکبار ظهر و يکبار شب آف هارو چک ميکنم . اگه کاري داشتي که نتونستي زنگ بزني حتما آف بزار .
msh_gd (2006/06/15 10:17:57 PM): اگه بدوني چنقذه خوشحال ميشم وقتي از تو پي ام دريافت ميکنم حتما هميشه برام پيغام ميزاري
msh_gd (2006/06/15 10:18:44 PM): الان ساعت 10:20 شبه و فقط وصل شدم تا آفهاي تو رو چک کنم . و با جملات شيرينت حال کنم
msh_gd (2006/06/15 10:19:48 PM): گلرخ جان . به اندازه يکدنيا دوستت دارم . و با خيالت شادم
msh_gd (2006/06/14 12:30:27 AM): سلام عزيزم . منم دوستت دارم . خود تو بهتر از هر کس ديگه اينو ميدوني
msh_gd (2006/06/14 12:32:19 AM): رفتن تو به مغازه خالت اشکالي نداره . ولي شرط داره . اولا مثل اون دفعه نباشه که من ناراحت شدم . دوما بايد چيزي ياد بگيري . اگه فقط برا سرگرمي ميري نري بهتره . از فرصت استفاده کن و حسابي سرو ته کامپيوتر و اينترنت رو بريز به هم .
msh_gd (2006/06/14 12:32:44 AM): هر کجا مشکي داشتي ميتوني از خودم سوال کني . قول ميدم معلم خوبي برات باشم
msh_gd (2006/06/14 12:33:46 AM): در ضمن اونجا ميري ما رو فراموش نکني . قربانت . دوست دار تو . محمد
msh_gd (2006/06/14 12:36:43 AM): سوال امتحان تيز هوشان استان آذربايجان : «15 آبان چه روزي است؟» الف: 10 خرداد ب: 23 تير ج: آغاز سال 1386 د: هر سه مورد صحيح است
msh_gd (2006/06/14 10:51:13 PM): شادم چون در خيال تو تنها نشسته ام .
msh_gd (2006/06/13 12:48:19 AM): پسر كه بره خواستگاري ميگن: اومديم از باغچهتون گل بچينيم. دختر كه بره خواستگاري ميگن: اومديم شلنگ ببريم، گلمونو آب بديم
msh_gd (2006/06/13 01:04:37 AM):
msh_gd (2006/06/13 06:17:32 PM): مغازه خاله خوش ميگذره ؟
g d (2006/06/13 07:18:39 PM): الان ساعت 7:20 دقيقه است الان ميام عزيزم
g d (2006/06/13 07:18:57 PM): منم دوستت دارم کوچولو
g d (2006/06/13 07:20:01 PM): ياداشتا تو وقت نکردم بخونم
g d (2006/06/13 07:20:37 PM): راستي از فردا يا پس فردا ميام مغازه اميدوارم ناراحت نش
g d (2006/06/13 07:20:57 PM): خدانگهدار
g d (2006/06/13 07:21:30 PM):
g d (2006/06/13 07:21:40 PM): n,sjj nhvl
msh_gd (2006/06/12 12:19:37 AM): دوست دختر بچه مثبته براش بوسه ميفرسته، يارو جا خالي ميدهmsh_gd (2006/06/10 11:26:10 PM): بابت اينکه ديشب پا به پاي من تا سحر نشستي و بام درد دل کردي ممنونم
msh_gd (2006/06/10 11:26:35 PM): www.mshgd.blogspomsh_gd (2006/06/09 01:22:28 AM): شوهر به زن: سه تا حيوان وحشي که با «خ» شروع ميشه بگو! زن: خودت، خواهرت، خدابيامرز مادرتt.com
msh_gd (2006/06/08 09:43:42 PM): har2tamoon jahanami hastim to be jorme inke ghalbe mano dozdidi va man be khatere inke be jaye khoda toro parastidam _________________________*love*__*love*_____*love*___*love* ______________________*love*______*love*_*love*_______*love* _____________________*love*__________*love*___________*love* _____________________*love*__________________________*love* ______________________*love*________________________*love* _______________________*love*____???? ????? ????___ * love* _________________________*love*___________________*love* ___________________________*love*_______________*love* _____________________________*love*___________*love* _______________________________*love*_______*love*
g d (2006/05/28 08:03:58 PM): سلام چطوري؟
g d (2006/05/28 08:04:42 PM): الان مغازه خاله هستم مي دونم که نمي دوني
g d (2006/05/28 08:05:23 PM): دلم برات تنگ شده مي دوني که .
g d (2006/05/28 08:06:13 PM): دوستت دارم خيلي زياد
g d (2006/05/28 08:12:53 PM): هر کاري مي کنم نمي تونم به اون نوشته ها ت دست پيدا کنم چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
g d (2006/05/28 08:23:40 PM): پيدا کدم و خوندم بعد نبود اميدوام که هنوز ادامه داشته باشد دوستت دارم گلرخ جانت .
g d (2006/05/28 08:27:41 PM): دوباره مي گم دوستت دارم
g d (2006/05/28 08:27:46 PM): They said you were a great asset. . .I told them they were off by two letters.
msh_gd (2006/05/12 10:09:01 PM): ديروز عصر چه حالي داد . منظورم عصر پنجشنبه 21/2/85 وقتي از کلاس رياضي برگشتي و با هم قدم زديم
نظرات:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< خانه