سه شنبه دوم خرداد
امروز صبح نمیدونستم گلرخ امتحان داره و فکر کردم خونه بابابزرگش مونده . ولی طرفای ساعت ده پشت پنجره دیدمش . موقعیتش که جور شد تلفنی صحبت کردیم . امروز امتحان آمادگی دفاعی داشتن و پس فردا هم امتحان هندسه دارن . ظهر عسگر دوستم نهار مهمونم بود . بعد از ظهر هم تا عصر دوسه باری با گلرخ تلفنی صحبت کردم . برای دختر دائی عاشقش کلی تحقیق کردم و به گلرخ گفتم تا بهش برسونه . شب با امین رفتیم بیرون و قرار شده فردا با هم بریم بروجرد تا امین امتحان گواهینامه پایه یکم بده . گلرخ اطلاع نداره و موندم فردا چطور بهش بگم . شاید هم من نباشم اون با خیال راحت درسشو بخونه . برم بخوابم فردا صبح ساعت شش خواب نمونم . پس فعلا شب بخیر
نظرات:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< خانه